قصه بچگانه
جوجه اردک زشت
/%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DA%A9-%D8%B2%D8%B4%D8%AAجوجه اردکی در مزرعهای سر از تخم بیرون میآورد و به واسطهٔ زشتی اش مورد ریشخند و تمسخر هر روزهٔ دیگر حیوانات مزرعه قرار میگیرد، تا اینکه با رسیدن به سن بلوغ به قوی سپید زیبایی تبدیل میشود و شگفتی و شرمساری دیگر حیوانات را بر میانگیزد.
زنبور عسل (قصههای کودکانه)
/%D8%B2%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%87زنبور کوچولو وقتی چشمانش را باز کرد ساعت ۶ صبح بود و دید که همه مشغول کار کردن هستند،نگاهی به اطراف کرد و با بی میلی برای کار کردن آماده شد.همهی در حال کار کردن بودند، بعضی ها لانه را تمیز می کردند، بعضی دیگر به بچه هایکوچک می رسیدند و عده ای هم راه رو را تمیز می کردند.زنبور کوچولو که دل و دماغ کار کردن نداشت آرام آرام شروع کرد به گرد گیری کندو.در ذهنش یاد بازی دیروزش در دشت گل ها افتاد و دوست داشت کهدوباره به آن جا برود و با دوستان جدیدی که پیدا کرده بود بازی کند.او دیروز با شته ها بازی کرد و بسیار با هم صحبت کردند و خندیدند. دشت گل کنار پنبه زار بود و بسیار زیبا بود.
بچه تنبل (قصههای کودکانه)
/%D8%B2%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%B9%D8%B3%D9%84-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%87-2پونه دختر کوچکی بود که به مهد کودک میرفت، او در انجام دادن کارهایش کمی تنبل بود.همیشه برای کارهای نکرده اش بهانه می آورد، هنگام رفتن به مهد کودک بعد از کمی راه رفتن به مادرش میگفت:مامان من را بغل کن من خیلی کوچکم و نمی توانم همه ی راه را پیاده تا مهد بیایم، پاهایم خسته می شوند.مادر هم بیشتر راه پونه را در آغوش می کشید و به مهد می برد.وقتی به خانه می آمدند همیشه برای انجام کارها تنبلی می کرد و اصلا به مادرش کمک نمی کرد.مادرش می گفت وقتی از بیرون می آیی باید دست هایت را بشوری، پونه هم می گفت من آنقدر بزرگنشده ام که بتوانم به تنهایی دست هایم را بشورم و لباس هایم را خیس می کنیم.
چگونگی داستانویسی برای کودک!
/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9چگونه میتوان بهترین داستان را نوشت؟ آیا دوست دارید در مورد شخصیتهای کتاب مورد علاقهی خود بنویسید؟ و یا شخصیتهای جدیدی خلق کنید؟ نوشتن داستان میتواند یک چالش واقعی برای سنجیدن دانش شما باشد؟ همانطور که در خواندن و نوشتن یک کتاب و یا تعریف کردن داستانها مهارت دارید، نوشتن کتاب هم مهارتهای خاص خود را دارد. برای کمک به نویسندهی درون خودمان باید از کتابها و نویسندههای مشهور کمک بگیریم و بدانیم که چطور میتوانیم بهترین کتاب را خلق کنیم که جذابیت کافی برای خواندن داشته باشد.